سالها پیش، با سقوط رضاشاه و زمزمههای اشغال ایران به دست شوروی و انگلیس، اندیشههای تازهای از مارکسیسم و ایدههای اجتماعی که تازه به گوش میرسید، جوانه زد. ایران در تکاپوی تغییر بود و فضایی از حس ناامنی و بیاعتمادی نسبت به جریانات جدید اجتماعی و سیاسی، از جمله کمونیسم، در جامعه موج میزد. حزب توده ایران، در چنین شرایطی پا به عرصه گذاشت، اما نه به عنوان یک حزب آشکارا کمونیستی، بلکه در قامت یک جبهه «دموکراتیک ملی» تا از نگاه توده مردم خود را همراه و همسو نشان دهد.
تولد حزب توده
اندیشههای مارکسیستی، از زمان انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ میلادی در روسیه، کمکم به ایران هم رسیدند. عدهای از روشنفکران ایرانی که دغدغه عدالت و آزادی داشتند، در باکو و در نزدیکی شوروی، اولین حزب کمونیستی ایران با نام «فرقه عدالت» را بنیان نهادند. این بذرهای اولیه، درختی شد که بعدها به نام حزب توده ایران سر برآورد؛ درختی که با اشغال ایران توسط انگلیس و شوروی و در میان فضای ضدکمونیسم داخلی در سال ۱۳۲۰ رسمی شد.
اهداف و گرایشات
هرچند بنیانگذاران حزب توده از آرمانهای مارکسیسم و کمونیسم شوروی پیروی میکردند، اما در ایران فضای اجتماعی چنین ایدههایی را نمیپذیرفت. به همین دلیل، حزب توده برای جلب حمایت و جلوگیری از حملات روحانیون، از مارکسیسم آشکارا صحبت نکرد و خود را بهعنوان جبههای ملی و دموکراتیک معرفی کرد. هدفهای کلی که حزب توده از آن سخن میگفت، استقرار دموکراسی پارلمانی، بهبود اقتصاد، رفاه عمومی و برقراری عدالت اجتماعی بود.
موفقیتهای اولیه
حزب توده در دهه ۱۳۲۰ توانست خود را در میان قشرهای کارگری و دانشگاهی جای بیندازد و از حمایت روشنفکران بهرهمند شود. حتی هشت نماینده از این حزب به مجلس چهاردهم راه یافتند و سه وزیر تودهای در دولت ائتلافی احمد قوام جای گرفتند. هرچند گرایشهای حزب به شوروی و اشتباهاتش، همچون حمایت از تجزیهطلبی در آذربایجان، به زودی حزب را به سوی ناهمواریها کشاند و موجب شد حکومت، فعالیت آن را غیرقانونی اعلام کند.
نزدیکی به دکتر مصدق و ماجرای کودتای ۲۸ مرداد
در دوران نخستوزیری دکتر مصدق، فضا برای فعالیت دوباره حزب توده باز شد و این حزب در ارکان حکومت نفوذ پیدا کرد. اما با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی مصدق، حزب توده نیز در شوک فرو رفت. هرچند برخی اعضا در برابر کودتاچیان واکنشی نشان ندادند، اما به مرور با کشف سازمان نظامی حزب در مرداد ۱۳۳۳، حزب به مرز فروپاشی نزدیک شد و رهبرانش به آلمان شرقی کوچ کردند.
رویکرد حزب توده در برابر انقلاب اسلامی
سالها بعد، در آغاز نهضت اسلامی و با شدت گرفتن حرکتهای انقلابی، حزب توده واکنشی منفی به قیام مردمی ۱۵ خرداد نشان داد و آن را از تلاشهای محافل ارتجاعی دانست. آیت الله خمینی با صراحت از حزب توده و عقاید مارکسیستی فاصله گرفت و تأکید کرد که این حزب در انقلاب مردم ایران جایگاهی ندارد. او، حزب توده را حزبی فرصتطلب و منفور در جامعه اسلامی خواند.
حزب توده پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی، حزب توده تلاش کرد خود را به انقلابیون نزدیک کند و با اعلام حمایت از جمهوری اسلامی، خواستار حضور در صحنه شد. با این حال، فاصلهگیری جمهوری اسلامی از شوروی، مانعی جدی بر سر راه این حزب بود و از آنجا که حزب توده به شوروی وابسته بود، نتوانست در مناسبات انقلابی نقشی ایفا کند. آیت الله خمینی در تحلیلهای خود، این حزب را پوششی دانست که بیشتر برای منافع بیگانگان در ایران حضور دارد تا خدمت به مردم.
پایان حزب توده
در نهایت، در سال ۱۳۶۱ با افشای همکاری اعضای حزب توده با شوروی و انتقال اطلاعات به آنها، موج دستگیریها در این حزب آغاز شد. در میان دستگیرشدگان، افسرانی نیز بودند که در بدنه نظامی ایران نفوذ کرده و برای شوروی جاسوسی میکردند. این واقعه، پایان حزب توده ایران بود. پس از دستگیری رهبران، آنها به جاسوسی برای شوروی اعتراف کردند و در نهایت، فعالیت حزب برای همیشه متوقف شد.
پس از آن، در پیامی از سوی آیت الله خمینی، حزب توده به عنوان «ماری پر از خط و خال» معرفی شد که هدفی جز براندازی اسلام و به دست آوردن منافع شوروی در ایران نداشت. این پایان کار حزبی بود که با حمایت خارجیها بنا نهاده شده بود و راهی پرپیچوخم را از ایدهآلهای انقلابی تا اتهام خیانت پیموده بود.